نام فیلم: #چهارشنبه_خون_به_پا_می_شود | نویسنده و کارگردان: #حماسه_پارسا | با بازیِ #حامد_بهداد | مدت زمان: ١ ساعت و ٣۶ دقیقه
___
و سکوت چقدر تلخ است، که ٣٢ دندانِ الفبا را به هم می چسباند و رنگین کمانِ هستی را خاکستری می کند و من، ایران، اسیر سکوتی خودخواسته تا روزی که نمی دانم. اسمش چه بود؟ حادثه؟ ترس؟ انتقام؟ امید؟ مرگ؟ عشق؟ تقدیر؟ شاید هم زندگی #قلم ی را برای من به ارمغان آورْد.
___
ایده ی فیلم تا حد زیادی شبیه فیلم #آژانس_شیشه ای است. آنجا آژانش هواپیمایی شده بود مکان گروگیری، اینجا صّرافی.
صرافی پوششی است برای گروهی از افراد که اقدام به پولشویی و قاچاق دختر می کنند. دختری جوان که خبرنگار است قصد تهیهی گزارش از این اقدامات غیرقانونی را دارد اما کشته می شود. برادرِ دختر در صدد انتقام بر می آید و یک روز با همکلاسی های تئاترش اقدام به اجرای تئاتری واقعی می کنند! علاوه بر یافتن اطلاعات از کارهای قاچاق یونسی و همکارانش، خواسته ی آن ها این است که دوست شان از زندان آزاد شود.
___
#حامد_بهداد نقش یکی از ماموران نیروی انتظامی را بازی می کند. او در جوانی اش مادری مریض داشته و محتاج به پیوند کلیه و کلیه ی پیوندی از مادرِ مرحومِ همان دخترِ خبرنگار به مادرِ #بهداد داده می شود. بنابراین #حامد_بهداد هیشه خودش را مدیون این خانواده می داند. او تابِ دیدنِ به دام افتادنِ برادرِ دخترِ خبرنگار را ندارد، پس با او نقشه ای می ریزد که هرچه می خواهد آدم بکُشد تا انتقام خواهرش را بگیرد، اما دستگیر نشود!
در انتها همه لو می روند و می میرند، حتی #بهداد !
___
سرانجام سکوت در هم می شکند و این صداست که جاری می شود. و من با #قلم ی که روزگار برایم به ارمغان آورْد قصه ی زنان و مردانی را که ایران به خود دیده بود روایت کردم. به یادِ دوست.
- ۲۳ خرداد ۹۹ ، ۲۱:۵۱