وبلاگ من

...

شیطان و خدا - ژان پل سارتر

شنبه, ۲۶ مهر ۱۳۹۹، ۰۸:۳۱ ب.ظ

تمام مشکل گوتز این است که می خواهد ظرف وجودی اش را بیش از آستانه ی تحمل پر کند. او که فرمانده ای جنگی است، در ابتدا به بدترین شکل ممکن می خواهد شیطان باشد. وقتی از شیطان شدن خویش بهره ای نمی یابد، پا جای پای خدا می گذارد و ادعای خدایی دارد. در این زمینه هم شکست می خورَد.
.
گوتز که دست هایش آلوده به ننگ قتل برادرش شده است، با مرگ اسقف‌اعظم فضایی برای جولان بدست می آورد. فرمانده ای قوی، بدل به حاکمی مستبد و بی رحم می شود و قوی بودنش را با قتل و غارت به رخ دهقانان محلی می کشاند.
.
#سارتر، کاملاً ناگهانی و بدونِ هیچ زمینه‌سازی خاصی گوتز را از جلد شیطان بیرون می آورد و جامه ی خدایی بر تنش می پوشاند و جام ابدیّت به دستش می سپارد. و یکباره سکّه به پشت می غلتد و روی مهربان گوتز را می بینیم. گوتز تصمیم به بخشش قصر، دارایی های قصر، زمین ها و آبادی ها، و تمام منابع مادی اش می گیرد. دهقانان که تا پیش از این برده و بدبخت بوده اند، قبول این ثروت را در ابتدا بر نمی تابند.
.
اما در ادامه، وقتی ثروت به دست دهقانان می افتد، برخی از دهقانان که سرشان بی کلاه مانده است و جیبشان بی مایه، آشوب می کنند؛ آشوبی علیه اربابان خود. اینجاست که گوتز متوجه می شود نه شیطان خوبی است، نه خدای خوبی! پس به اصل خود (فرمانده ی جنگی) بر می گردد و رهبر آشوبگران می شود. گوتز، جنگی را مدیریت می کند که خودش راه انداخته است!
.
هدف #سارتر از نگارش این نمایش نامه تفهیم هرچه بیشتر مکتب #اگزیستانسیالیسم است. این مکتب بیان می دارد که زندگی فاقد معناست، اما بشر می تواند به آن معنا ببخشد؛ مانند گوتز که هرکاری دلش بخواهد می تواند انجام بدهد.
.
#کانون_تئاتر_امیر_کبیر
#شیطان_و_خدا
#ژان_پل_سارتر
✍️ #مظاهر_سبزی

  • مظاهر سبزی