وبلاگ من

...

ادوارد دست قیچی - تیم برتون

جمعه, ۱۶ خرداد ۱۳۹۹، ۰۹:۳۵ ب.ظ

نام فیلم: #ادوارد_دست_قیچی | نویسنده و کارگردان: #تیم_برتون | مدت زمان: ۱ ساعت و ۴۱ دقیقه
___
داستان یک مرد شریف غیرمعمولی. او (مرد) هیچ چیز به جز بی گناهی نمی شناسد و او (دختر) هیچ چیز به جز زیبایی نمی بیند.
___
من عاشق #ادوارد_دست_قیچی بودم چون هیچ چیز بدبینانه، خسته کننده و ناپاکی در مورد او وجود نداشت. به یاد دارم وقتی برای آخرین بار برای نقش ادوارد گریم می شدم، به خودم در آینه نگاه کردم و با خودم فکر کردم که من دارم با ادوارد خداحافظی می کنم و از این فکر ناراحت شدم؛ اما در واقع فکر می کنم همه ی نقش هایم هنوز یک جوری وجود دارند.
#جانی_دپ ؛ بازیگر نقش #ادوارد_دست_قیچی
___
ادوارد توسط یک مخترع ساخته شده است و به جای دست، قیچی دارد! یک روز زنی که فروشنده ی لوازم آرایشی است، پس از ناامیدی از زنان محلی که لوازم آرایشی اش را نمی خریدند، راهیِ قصرِ ادوارد می شود، او را می بیند و به خانه شان می آورد!
کم کم ادوارد راه و رسم زندگی را می آموزد، آرایشگری را بلد می شود، چیدن حرفه ای چمن را یاد می گیرد و نیز کمک آشپز برای این خانواده می شود و خلاصه جای ویژه ای در دل این خانواده و همسایگان باز می کند.
همزمان با این روند صعودی اش در زمینی شدن، او دلبسته ی دختر خانواده -کیم- می شود، دختری که با پسری -جیم- در ارتباط است.
روزی که جیم، کیم و دوستانش و ادوارد را راضی می کند که از خانه ی پدری اش دزدی کنند تا بلکه پولی به جیب بزند و بتواند ماشین شخصی ای برای خودش بخرد تا به خواستگاری کیم برود؛ ادوارد در صحنه ی جرم گیر می افتد و همه ی این ها می گریزند!
ادوارد چیزی نمی گوید و همین سکوت اش که از سرِ معرفت و عشق است، عشق و معرفت متقابل کیم را جذب می کند و اینجاست که جهت فلش های عشقیِ بین ادوارد و کیم دوطرفه می شود! کیم که تا پیش از این ادوارد را کلکسیون فلزات می دانست، حال به شدت دلبسته اش می شود.
اما جیم از سر حسادت -و شاید دلبستگی (که بعید می دانم!)- برایشان مزاحمت ایجاد می کند و در سکانس پایانی جیم توسط ادوارد کشته می شود -به جهت حفظ جان کیم و نیز جان خودش- و زنده بودن اش برای همیشه مسکوت می ماند.
حالا او سال های سال است که در قصرش تنهاست و همانطور دست هایش مثل سابق قیچی ست، چهره اش مثل ربات است و البته عاشقِ کیم!
کیم هم پیر شده و راوی این فیلم است و در حقیقت او دارد این داستان سوررئال را برای نوه اش تعریف می کند.

  • مظاهر سبزی