وبلاگ من

...

استاکر - آندری تارکفسکی

شنبه, ۲۷ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۳:۳۷ ب.ظ

نام فیلم: #استاکر | نویسنده: #برادران_استروگاتسکی | کارگردان: #آندری_تارکفسکی | مدت زمان: ۲ ساعت و ۴۱ دقیقه
_
این فیلم اقتباسی آزاد از رمان #پیک_نیک_در_جاده (#گردش_در_جاده) به قلم #برادران_استروگاتسکی (#بوریس_استروگاتسکی و #آرکادی_استروگاتسکی) است.
گروهی سه نفره راهیِ منطقه ای می شوند که گویا هر آرزویی را برآورده می کند: یک نویسنده که می خواهد کتاب هایش پرفروش شود، یک فیزیک دان که در تحقیقاتش به بن بست خورده است، و #استاکر که دختری افلیج دارد.
"منطقه" جایی است که سنگی آسمانی در آن فرود آمده و تمام مردمِ آنجا از بین رفته است. منطقه ای حصارکشی شده با نگهبانیِ بیست و چهاری و مراقبتی مثل مراقبت از تخم چشم.
#تارکفسکی در زندگی هنری اش هیچ گاه کیفیت را فدای کمیت نکرد و برای همین است که شمار فیلم های او در مجموع ۸ عدد است! داستان برای او مهم نیست، شخصیت ها همان طور اتفاقی با هم آشنا می شوند، فیلم هایش دارای فضاهایی تاریک و گنگ است، عشق معلوم نیست به نحوی که گویا همه عاشق هم هستند و در عین حال از هم بی زار! روندی کند دارد فیلم هایش، مثلا همین #استاکر را می شد در بیست دقیقه یا نیم ساعت هم نشان داد! دوربین فضاهای بسته را نشان می دهد و تمام سکانس ها در هم می لولند و سر و ته ندارد.
اما چیزی که از #استاکر نصیب مخاطب می شود این است که همه ی ما آدم ها آرزوهایی نهان داریم و آرزوهایی عیان؛ و از همین علت است که نویسنده و فیزیک دان به آرزویشان نمی رسند چون که ایمان شان کامل نیست، خبری از درون خویش ندارند و آرزویشان سطحی است. #استاکر هم شخصیتی بدبخت است (!) چون #استاکر ها آرزویشان برآورده نمی شود و در حقیقت #استاکر ها کسانی هستند که دیگران را به "منطقه" می برند، اما آرزوهای خودشان هیچ گاه جامه ی حقیقت به تن نمی پوشد و برآورده نمی شود.
_
یکی از مونولوگ های #استاکر را خیلی دوست داشتم:
و باشد که به سخره گیرند، شهوات شان را. چرا که آنچه شهوت می نامند، توان نهانی اندرون شان نیست؛ بلکه سایشی است میان روح درون و جهان بیرون. و فرای هرچه، باشد که بر خویشتنِ خویش ایمان آورند.

  • مظاهر سبزی