وبلاگ من

...

معمولی بودن

جمعه, ۱۹ ارديبهشت ۱۳۹۹، ۰۴:۴۴ ب.ظ

می دونی چیه! ما بد وقتی به دنیا اومدیم! درست زمانی به دنیا اومدیم که شعر بزرگان خودشو پیدا کرده، موسیقی ساز بزرگان این قلمرو هنری رو شنیده و نویسندگی قلم نویسنده های بزرگ رو به خودش دیده. نه فقط شعر و موسیقی و نویسندگی، که اصلا کل هنر؛ یعنی نقاشی و خطاطی و منبّت و فیلمسازی و معماری و هرچی که توی این اقلیم بِگُنجه!
پس باید معمولی باشیم. معمولی بودن به منزله ی زندگی نکردن و تلاش نکردن نیست، بلکه مفهومِ غاییِ پذیرشِ "خود" رو می رسونه.
این که باشیم، همینطوری عادی. بدونِ ادا و ادعا باشیم.
شاید یه روز پدیدآور مکتبی جدید در هنر شدیم. خدا رو چه دیدی؟
و به همین خاطر من با این تیکه از صحبت های محمود خان مخالفم که می گه: "آدم معمولی موجود بزدلیه، برا همینم هست که هر کارمندی بیشتر دوست داره سر و کارش با مستخدمش باشه تا با رئیسش
#گلدسته_و_سایه_ها | #محمود_دولت_آبادی"
انسان عادی و معمولی، خیلی هم خوبه! اونی بَدِه که ناامید می شه.
حالا اینو تعمیم بدین به سایر بخش های زندگی. توی درس عادی بودن خوبه، توی کار عادی بودن خوبه، توی عشق عادی بودن خوبه، اصلاً توی دزدی و گناه هم عادی بودن خوبه.
همه از فیزیک دست کشیده بودن و ناامید بودن، تا این که فیزیک کوانتوم سر و کلّه اش پیدا شد و کلی دریچه های جدید باز شد! شاید ما هم یه روز که سرمون گرم عادی بودنمونه، عکس مون تیتر ۱ مجلات بشه. به امید اون روز، همه تون رو دعوت می کنم به عادی بودن و جنگیدن واسه عادی بودن. عادی بودن، نعمته💪⚘
#مظاهر_سبزی | ۱۴ اردیبهشت ۹۹

  • مظاهر سبزی