وبلاگ من

...

نمایش نامه هیچهایک

يكشنبه, ۱۷ آذر ۱۳۹۸، ۰۹:۳۶ ب.ظ

صحنه اول (سوزی - راننده)
همزمان با بالا رفتن پرده، صدای تصادف به گوش می رسد. "سوزی" در حالی که نگاهش را به آن سمت جاده دوخته، ژست ایستادنش را چندبار تغییر می دهد و سعی می کند علامت هیچهایک‌ را به خوبی اجرا کند. ماشینی ترمز می کند و "سوزی" سوار می شود.
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. لعنتتون کنن با این کشور مسخره تون! آلمان رو ول کردم اومدم این آمریکای لعنتی
راننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. من معلوم نیست برم کجا!
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. داداشم یه کریکت باز حرفه ای عه، واسه دیدن مسابقه اش اومدم
راننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن.اینجاها پمپ بنزین نیست، شاید بنزین تموم کنیم، تو که دست به هیچهایکت خوبه، باید چهارلیتری به دست وایسی بنزین گیر بیاری واسه مون
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. خواهرم از شوهرش جدا شد، آخه شوهرش توی کار خرید و فروش ماشین بود و قمارباز هم بود. زندگیشون بی نظم بود، یه روز دلار بارون بودن، یه روز گشنه و بدبخت.
راننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. هرچی جریمه بشیم پای توعه ها! همین اولش بگم، نگی نگفتی.
.
صحنه دوم (سوزی - دکتر)
بنزین ماشین تمام شده و راننده داخل ماشین در حال کشیدن سیگار است. سوزی کنار جاده چهارلیتری به دست ایستاده است. یک ماشین کنار جاده ترمز می کند که راننده اش دکتر است و شروع به صحبت با سوزی می کند.
دکتر: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. بنزین تموم کردین؟
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. شما دکتری؟
دکتر: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. از کجا فهمیدین من دکترم؟
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. همه ی دکترها مثل هم حرف می زنن. همه تون مسخره اید! (دهانش را باز می کند) ببین، این و این و این و این و این رو پیش یه دندونپزشک پر کردم، دو روز بعد همه شون ریخت. (آستین لباسش را بالا می زند) توی تمرین مسابقات شمشیربازی دانشگاه یه شمشیر رفت توی بازوم، دکتره جوری بخیه زد که بدنم هزارتیکه شده. (عینکش‌ را برمی دارد) این رو دیگه چی بگم؟! یارو اپتومتریست نبود، الکی شماره چشم داد بهم، ذره بینی شد چشم هام. اصلا می دونی چیه؟ من از شما دکترها بنزین نمی گیرم! همه تون مسخره اید!
.
صحنه سوم (سوزی - راننده - معلم)
سوزی و راننده با چندقدم فاصله کنار هم ایستاده اند و هر دو علامت هیچهایک نشان می دهند. یک ماشین جلو پای سوزی ترمز می کند که راننده اش معلم است.
معلم: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن‌. کجا می ری؟
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. هرجا، یه جایی که اینجا نباشه.
(راننده خودش را به ماشین معلم می رساند) راننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. بنزین تموم کردیم، هوا هم که داره سرد می شه و عملا فقط تا دو سه ساعت دیگه نور داریم توی آسمون.
(معلم درب جلو و عقب ماشین را باز می کند تا سوزی و راننده سوار شوند‌‌. ماشین حرکت می کند) معلم: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. اگه سه نفره منتظر بمونیم ماشین برامون نگه می داره؟
سوزی: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. چطور مگه؟
معلم: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن‌. چراغ بنزین ماشینم روشنه! داریم بنزین تموم می کنیم.
راننده: هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن. چقدر بده که راننده های این جاده انقدر خنگن و احمق! چرا اینجا پمپ بنزین نداره؟
گوینده رادیو: گزارش ها حاکی از آن است که سه نفر از تیمارستان روانی گریخته اند و پمپ بنزین های چند جاده ی روستایی را به آتش کشیده اند. جمله ی "هیچ وقت یه آدم رو از روی قیافه اش قضاوت نکن" جمله ای است که آن ها پیش از ارتکاب به قتل، به مقتول می گویند.
.
همزمان با بسته شدن پرده، صدای گلوله شنیده می شود !
.
#مظاهر_سبزی | #نمایش_نامه |#هیچوقت_یه_آدم_رو_از_روی_قیافه_اش_قضاوت_نکن

  • مظاهر سبزی