نویسنده مادرم. طراح صحنه خواهرم. عکاس خودم. غائب برادر بزرگه و کوچیکه
.
و این جنازه هیچگاه از خواب بیدار نشد، حتی آن روز که درب ها را چنان بستی که شیشه ها شکست و جداره گرفت. دلم گرفت. جاده ها گرفت. به یاد پدر گریستم. کارگرها مشت به مشت کوبیدند. فکری نبود. چاوشی گوش نکن پسر، فقط سنتی. چی می نویسم؟ چیه این نوشته ها؟ ژاکت بپوش، اگه نمی خوای پیرهن سیاه و سفید بابا رو بپوش. داداشت نیست. ناهار آماده است بچه ها. چی؟ چند سالمه؟ ۵۰؟ نه! ۵۶ ساله شدم، همین چندروز پیش. خط اول رو که بنویسی بقیه اش خودش نوشته می شه. خودکار رو از روی کاغذ برندار. بگیر سمت راست، عکس قشنگ تر می شه. تلویزیون رو خاموش کن. مجید اخشابی بزار، اخشابی خوبه، عاشقشم. مولانا هم خوبه. هشت کتاب سهراب رو بیار بخونیم با هم. سینوهه خوبه، جلد اولش تموم بشه می رم بلافاصله جلد دوم. دختر خوبه، پسر کارش رفتنه. دختره که می مونه. دختر باید ترشی درست کردن یاد بگیره، پاپیونی کادو کردن یاد بگیره. پسر باید بخوره فقط، یعنی شکم داشته باشه و کچل باشه. عیدی نمی دن چرا امسال؟ یزدی بود، کیک یزدی نه، آدم یزدی. یزدی ها خیلی خوبن. کلید بردارین بچه ها، من می رم حرم، محتاجیم. بریم نیشابور؟ خیام خوبه، خیام بخون، شرابی که می گن شراب واقعی نیست، عرفانیه. عرفان خوبه. این پسره کیه که عاشقش شدی؟ تو هم عاشق شدی پسرم؟ کیه الهی قربونت بشم؟ چمدونت رو چرا نیاوردی؟ دنده ی ماشین خراب شده از سه می رم پنج، یه میلیون خرجشه اما رفتم قاب خریدم، قاب خوبه، ببین قاب شجریانه، ان شا ا... سالم و سلامت باشه. گیربکس ماشین خراب شده. اصلا زنگ نزد و روز وکیل رو بهم تبریک نگفت، اما ناراحت نیستم. بابات هم نیست، معلوم نیست رفته کجا؟ از پنج باید بیام سه، دنده رو می گم. سهام عدالت رو اصلا ثبت نام نکردیم، خبر نداشتیم، مهم نیست، مهم بچه هامن، مهم شمائی. قورمه سبزی دوست داری؟ پرسیدن نداره؟ دوست داری. جنازه رو کشتن، خونش پاشید روی شیشه. چرا بهش می گفتن جنازه؟ هنوز زنده بود که. توی دادگاه قدم می زدم، سررسیدم از دستم افتاد، یکی اومد برداشت داد بهم و نگاه هامون گره خورد، گفتم شبیه صحنه های عاشقانه ست! بچه خوبه، اما نباید بزرگ بشه! محمد سر کاره؟ آره سرکاره فکر کنم. شاه عباس و روابط ایران عثمانی رو سرچ کن بخون، آدم باید تاریخ بخونه. من بچه بودم فردوسی توی تلویزیون بود، فردوسی نه فردوسی پور. جنایات و مکافات رو بخونید بچه ها. البته قبلش باید خونه رو تمیز کنیم. مکه و سوریه و دمشق و حلب؟ حلب روغن کجاست؟ باغ رو باید شخم می زد، دوتا کارگر نگرفت، خودش یه شب تا صبح کند، بعدش مریض شد و خونش پاشید روی شیشه. غذای خوب باید بخورید بچه ها. وااای بنفش بپوش فقط لعنتی! پیرهن بنفشی دل منو تو بردی. چاوشی بزاره یکی! بیست هزار آرزو بود مرا پیش از این. امیرآباد رو امیر آباد کرده، قاسم آباد رو قاسم. بریم قوچان؟ یا نه، اصلا بریم نروژ! مثبت در منفی می شه عشق. عشق رو باید حساب کتاب کنی. کالبدشکافی کن خودتو. دعوا کرده بود کتک خورده بود چاق شده بود، همسایه رو می گم. دیگه چه خبر؟ رفتی برگرد، اگه کرونا نمیومد تهران، میومدی؟ هر روز واسه ام خط و نشون می کشی و فلان و فلان و فلان.
.
طراح لباس پدرم
- ۲۶ اسفند ۹۸ ، ۱۵:۰۱