دکتر صلواتیزاده میگه "چنان با فراغ بال مینویسی که من فکر میکردم هیچ مشکلی توو زندگیت نداری" بهش میگم "مگه میشه آدم مشکل نداشته باشه؟!"
.
ولی ما یه همسایهای داریم که هیچ مشکلی نداره، بهخصوص با ادبیات.
این رو امشب فهمیدم و مثال نقض حرفهام پیدا شد. به جای "کثافت" نوشته بود "کسافت" و وقتی که بهش گفتم "املای "کثافت" رو اشتباه نوشتی"، گفت "بیخیال! واقعا چه فرقی میکنه بنویسیم کثافت یا کسافت؟!"
.
البته شاید بشه اسمش رو گذاشت دغدغه نه مشکل. مثلا دغدغه این همسایهمون اینه که ماشینش رو کجا ببره کارواش یا مثلا کِی لوازم جانبی ماشینش رو عوض کنه، در عوض دغدغه من اینه که اول کتابهای محمود دولتآبادیم رو بخونم بعد کتابهای مجموعه داستانم، یا اول کتابهای مجموعه داستانم رو بخونم بعد کتابهای محمود دولتآبادیم. هر کدوممون هم توو دنیای خودمون خوشبختیم🤭
.
پ.ن: عکس ماشین همسایهمون رو نشون میده.
- ۱ نظر
- ۰۵ مهر ۹۸ ، ۱۰:۳۵