به مناسبت ۲۰ صفر #اربعین_حسینی، چکیده ای از کتاب #شهید_جاوید تالیف #صالحی_نجف_آبادی رو باهاتون به اشتراک می زارم🌷🖤
.
امام حسین از نظر معاویه هیچ نقطه ضعفی ندارد. فرماندار مدینه (ولید بن عتبه بن ابی سفیان) می گوید همه ثروت و سلطنت دنیا به قدر شخصیت حسین بن علی ارزش ندارد. افسر عالی رتبه قشون عمر بن سعد (شبث بن ربعی) می گوید حسین بن علی از همه مردم روی زمین بهتر است. فرزدق (شاعر) می گوید دل های مردم کوفه با امام حسین بود اما شمشیرهایشان با بنی امیه! حر بن یزید ریاحی می گوید آیا یکی از چند پیشنهاد صلح جویانه امام حسین را نمی پذیرید تا دامن شما به جنگ با فرزند پیامبر آلوده نشود؟
.
علل و عوامل قیام: باید از دو ناحیه مورد بررسی قراد بگیرد، از ناحیه دستگاه حکومت و از ناحیه امام حسین. ۱- دستگاه حکومت: یزید بن معاویه به سه دلیل امام حسین را مورد تهاجم قرار داد که عبارت اند از تثبیت حکومت (یزید می خواهد با تحمیل خلافت خود بر امام حسین با یک تیر دو نشان بزند یعنی هم رقیب بسیار نیرومندی را از میدان بیرون کند و هم از طغیان افکار عمومی و احساسات ملی به نفع امام حسین جلوگیری کند)، عقده حقارت (یزید می دانست امام حسین پیش مردم بیشتر طرفدار دارد و دارای عزت و محبوبیت واقعی است. افراد حقیر برای مقابله با حقارت خویش یا گریه می کنند یا خودکشی می کنند یا اگر قدرت داشته باشند با نیروی سرنیزه می خواهند با حال بد خود مقابله کنند)، حس انتقامجویی (رفتار وحشیانه زن ابی سفیان که در جنگ احد شکم حمزه عموی پیامبر را درید و جگر او را بیرون آورد و زیر دندان گذاشت، نشان دهنده حس انتقامجویی در این خاندان است. در داخل کاخ معاویه از همه جریان های تاریخی و ضربت هایی که بنی امیه از اسلام خورده گفته می شد -مثلا کشته شدن پسر ابوسفیان و پدرزن و برادر زن و عموی زن وی در جنگ بدر- و یزید این ها را می شنید و روز به روز بر کینه اش افزوده می شد). ۲- از ناحیه امام حسین: حسین بن علی به چند دلیل نمی توانست حکومت یزید را قبول کند. یک دروغ صریح بود و امام دروغ نمی گوید، این کار بر خلاف وجدان امام بود و امام کاری بر خلاف وجدان خود نمی کند، این کار کمک به گناه و تجاوز به حقوق مردم بود، اگر امام حسین خلافت یزید را رد نمی کرد یعنی حکومت وی را قبول دارد و این باعث گمراهی مردم می شد، با روی کار آمدن یزید به اسلام ضربه می خورد، با این کار امکان هرگونه جنبش اصلاحی از وی سلب می شد.
.
ماهیت قیام: اینجا این سوال ها مطرح است که آیا ممکن است امام حسین با نداشتن تجهیزات جنگی و قدرت نظامی کامل دست به قیام بزند؟! چرا امام حسن همچون امام حسین وارد جنگ نشد و سال ها تن به صلح داد؟! چرا امام حسین همچون امام حسن صلح نکرد تا این همه خون ریخته نشود؟! جواب این سوال این است که امام پنج بار درخواست اتمام جنگ داد
اما کو گوش شنوا؟! امام حسین به حکم اضطرار در راه صلح تا حد توان فعالیت کرد و زمانی که جواب صحیح نشنید وارد جنگ شد. این گفتگو ها باعث شده در بین جامعه شیعه حق امام حسن به خوبی ادا نشود، زیرا ایشان را محکوم به سکوت و مصالحه می کنند، در حالی که هم امام حسن و هم امام حسین از یک سیاست برخوردار بودند و چه خوب است در مجالس امام حسن هم آنچنان که شایسته و بایسته ایشان است عمل کنیم.
امام حسین علاوه بر اینکه وراثت، عقل و درایت را از جد و پدرش به ارث می برد؛ ۵۷ سال سن داشت و در طول این مدت از حوادث مختلف تجربه های کافی را آموخته بود و کار اشتباهی از ایشان سر نزده است.
.
مراحل قیام: مرحله اول: چهارماه و دو روز طول کشیده است (از ۲۸ رجب الی ۸ ذی الحجه)، به این طریق که امام حسین ۲۸ رجب از مدینه خارج گشته و پس از پنج روز راهپیمایی وارد مکه شده و روز ۸ ذی الحجه به سوی کوفه حرکت نموده است. در کوفه سلیمان بن صرد خزاعی در منزل خویش به همراهی تنی چند از بزرگان جلسه ای برگزار نمود که نتیجه آن نامه ای بود که توسط آن امام حسین را دعوت کردند که به مرکزیت عراق بیاید و مثل پدرش امیر المومنین در کوفه زمامدار و رهبر گردد. مرحله دوم: کوفه منتظر امام است. از آنجایی که کوفه تقریبا در دو هزار کیلومتری شمال شرقی مکه قرار دارد تقریبا دوازده روز طول می کشد تا اخبار کوفه به امام برسد و تقریبا دوازده روز طول می کشد تا مسلم بن عقیل از اخبار امام مطلع گردد. مکه خبر ندارد که ابن زیاد بوسیله جاسوس مخصوص خود از مخفیگاه مسلم بن عقیل اطلاع پیدا کرده و در صدد آن است که نماینده امام حسین در کوفه را دستخوش خطر سازد و از آن طرف کوفه خبر ندارد که فرمان تازه ای از طرف پسر معاویه صادر شده تا کار امام را در مکه یک سره کند! کاروان حسین (ع) پس از چهارماه و پنج روز توقف در مکه از آن شهر خارج شده و به طرف شمال شرق راه کوفه در پیش گرفته است و همچنان کوفه از مکه بی خبر، مکه از کوفه بی خبر.
مسلم و هانی شهید شدند و تن شریفشان در بازار روی زمین کشیده شد و این خبر چون تیری در قلب حسین (ع) و یارانش نشست. امام قوی به راه ادامه می دهد ولی سپاه دچار تزلزل شده و چه چیزی بدتر از لرزش شمشیر یک سرباز در دست؟ مرحله سوم: ورق برمی گردد و همه چیز عوض می شود! هرچه امام در مرحله دوم دوست داشت قریب دوهزار کیلومتر را بین مکه و کوفه طی کند، این بار می خواهد بماند و هرگز پا به کوفه نگذارد. امام دو خطبه در برابر دشمن ایراد می کند و این نیت قلبی و عقلی خود را با آن ها در میان می گذارد. حر پیشنهاد می دهد از طرف چپ راه بگردانند که از ناحیه چپ قادسیه عبور کرده و به کوفه نروند، امام قبول می کند و راه به چپ منحرف می شود. مسئله دردناک این است که این راه و در حقیقت بی راهه (!) به کدامین منزل و ماوا ختم می شود؟! امام رهبر سپاهی است که زنان و کودکان بی گناه به همراه دارد و این ندانستن دردناک است برایش. مرحله چهارم: این مرحله از سه مرحله دیگر کوتاه تر بود ولی از نظر عمل جانکاه تر و تکان دهنده تر و جگرسوزتر. همه مدت جنگ بیش از شش ساعت طول نکشید، ولی این شش ساعت چنان درخشان شد که تا ابد در خاطر ماند. هیچگاه هدف امام این نبود که خاندانش اسیر شوند تا یزید رسوا شود، بلکه این عمل خلاف میل باطنی امام است و این حدیث که می گویند "خدا خواسته است زنان را اسیر ببیند" مدرک معتبری ندارد و مردود است. چرا امام خانواده اش را با خود برد؟ پاسخ این است که امام می خواست در کوفه زمامدار حکومت شود و چون نمی دانست خانواده اش در مکه امنیت دارند یا خیر، آن ها را هم با خود برد.
.
هدف قیام: قیام برای اصلاح (هدف امام دفاع از اسلام بوده است). حمایت از آزادی قلم و آزادی بیان (اسلام آزادی قلم را تا حدودی که به ایمان و اخلاق و حقوق مردم زیان نرساند، تامین کرده است. امام وقتی که از سمت و سوی دولت مورد تهاجم و تعقیب قرار گرفته است با نوشتن نامه ای و ارسال رونوشت آن به روسای بصره در مورد تحولاتی که پس از پیامبر (ص) در حکومت اسلامی پیش آمده صحبت می کند و ضمنا می نویسد که "من این نامه را بوسیله فرستاده خود ارسال داشته و شما را دعوت می کنم که کتاب خدا و سنت پیامبر را زنده کنید". یکی از روسای بصره نامه را با نامه رسان نزد عبید ا... زیاد حاکم بصره برد، وی نامه رسان را اعدام کرد و این اتفاق مهر تاییدی است بر سدّ قلم در حکومت یزید. اسلام آزادی بیان را تا جایی که به سعادت مردم ضربه نزند تامین کرده و از این بالاتر، گفتن حقایق را با شرایط مخصوصی واجب دانسته و خودداری از آن را گناه دانسته است. هنگامی که معاویه بن ابی سفیان از احنف بن قیس خواست که درباره ولیعهدی یزید نظر خود را بگوید، احنف گفت اگر راست بگویم از شما می ترسم و اگر دروغ بگویم از خدا می ترسم). و علاوه بر این ها حمایت از موقعیت جهانی اسلام، حمایت از استقلال نیروی قانون گذاری، حمایت از استقلال نیروی قضایی.
.
نتایج و آثار:
آثار زیان بار حکومت ضد اسلام یزید عبارت است از خسارت جبران ناپذیر (در حادثه کربلا علاوه بر زیان های مالی، شریف ترین و برگزیده ترین رجال اسلام از دست رفت)، ذلت مردم (دست حکومت بیشتر برای اذیت و آزار مردم باز شد)، ضربه خوردن اسلام، لکه ننگ (تهاجم وحشیانه ای که در حادثه کربلا رخ داد، تا ابد چون لکه ننگی بر دامان حکومت یزید نشست).
آثار ثمر بخش قیام امام حسین عبارت اند از محبوبیت امام (پس از حادثه کربلا، عشق امام چنان بر دل ها نشست که تا اعماق دل ها نفوذ کرد)، درس های عملی (درس عملی بدون تردید از درس زبانی و قلمی خیلی موثرتر است. امام تمام آنچه را که می توان گفت و نوشت نشان داد)، درس عزت نفس (پس از آن که امام حسین در محاصره نیروهای ابن زیاد قرار گرفت دو مسئله مطرح بود، یکی اینکه امام خلافت یزید را بپذیرد و دیگری اینکه ذلیلانه و خاضعانه تسلیم ابن زباد گردد. امام در خطبه ای در روز عاشورا می گوید "این ناکس پسر ناکس (ابن زیاد) مرا به پذیرفتن یکی از دو چیز ناچار کرده است، یا شمشیر کشیدن و جنگیدن و یا قبول کردن ذلت).