وبلاگ من

...

دعای خیر مرغ مقلد

جمعه, ۷ آذر ۱۳۹۹، ۱۰:۱۲ ق.ظ

نام کتاب: #دعای_خیر_مرغ_مقلد
شاعر: #چارلز_بوکوفسکی
مترجم: #سید_مصطفی_رضیئی
ناشر: #وب_سایت_دوشنبه
تعداد صفحات: ٢٠١ صفحه
🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
١. #دنیا_پر_از_مغازه_دار_ها_یی_است_که_کلاسیک_های_هاروارد_را_خوانده_اند
[الهامِ شاعر] :
یارویی بود که
یک‌هزار دلار درآورده بود
در شهری که بزرگ‌تر نبود از
اِل‌پاسو
با تاکسی‌هایی که بین
دانشگاه‌ها و کلوپ‌های بانوان
می‌جهیدند.
کوفت، نمی‌توانی که مردک را سرزنش بکنی
من برای هفته‌ای ١۶ دلار هم کار کردم
استعفا دادم و یک ماه با همان ١۶ تا
زندگی کردم.
زن‌اش از او تقاضای طلاق کرده بود و
هفته‌ای ٣٠٠ دلار
نفقه می‌خواهد.
مرد باید مشهور باقی بماند
و همین‌جوری
حرف می‌زد.
من کتاب‌هایش را
همه‌جا
می‌دیدم.

🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
٢. #عنکبوت_روی_دیوار_چرا_انقدر_طولش_می_دهی ؟
[خنکای سبز] :
چی هست؟
یک زن پیر، چاق، لباس‌های زرد
جوراب‌های پاره
جلوی جدول نشسته با
یک پسر کوچولو.
٩٨ درجه گرما توی ساعت ٣ بعد از ظهر
به نظر
وقیح می‌رسد.
اما نگاه کن، آرام به نظر می‌رسند
تقریباً خوشحال هستند.
ژله‌ی سبزرنگ می‌خورند
و رزهای قرمز می‌درخشند.

🍷🍷🍷🍷🍷🍷🍷
٣. #معشوق_ها_همه_جا_خشک_شده_مثل_برگ_های_مارچوبه
[مارینا] :
باشکوه،
جادویی،
بی‌پایان،
دختر کوچولویم خورشید است.
بر روی فرش،
بیرونِ در،
گل می‌چیند.
پیرمردی،
چروکیده‌ی نبردها،
از صندلی‌اش بلند می‌شود.
و او نگاهم می‌کند،
اما،
چشم‌هایش فقط عشق است.
و من،
تند همراه دنیا می‌دَوَم،
و عشق دوباره سراغ‌ام برمی‌گردد،
درست مثل این‌که منظورم
انجام همین‌ها بوده باشد.

 

  • مظاهر سبزی