آتش بازی - ریچارد فورد
نام #داستان_کوتاه: #آتش_بازی (از کتاب مجموعهداستان #آتش_بازی)
نویسنده: #ریچارد_فورد
مترجم: #امیر_مهدی_حقیقت
#نشر_ماهی
.
وضع اقتصادی عرصه را بر کاسبان و شاغلین بنگاه معاملات تنگ کرده است و استارلینگ، ۶ ماهی می شود که خانهنشین شده است. یک روز از همین روزهای خاکستریِ خانهنشینی، زنش (لوئیس) که پیشخاندارِ بار است، تلفن را برمی دارد و خبر از حضور یک آشنای قدیمی می دهد. لوئیس و استرالینگ هر دو پیش از این، ازدواج های ناموفقی داشته اند؛ لوئیس با رنیر، و استرالینگ با جَن. آن روز به صورت اتفاقی سر و کله ی رنیر در بار باز شده است و کودکِ درونِ لوئیس فعال شده و قصدِ این را دارد که سر به سر استرالینگ بگذارد. یک روز مانده است به جشن روز استقلال و روبروی خانه ی آن ها شده پاتوق جوانان کلهشَقّ ترقّهبهدست. لوئیس از دوستدختر رنیر می گوید و نیز این که شغلش شده از این شهر به آن شهر رفتن و پیدا کردن مجرمین فراری و تحویل دادن شان به اداره ی پلیس. اما پس از این مکالمه، زنگ تلفن دیگری داریم که استرالینگ را بیشتر عصبی می کند؛ یک کودک استرالینگ را پدر خطاب می کند و وقتی ایستادگی استرالینگ را می بیند که می گوید "من پدرت نیستم، اشتباهی گرفتی!"، اصرار را شدت می بخشد. از دنیای بیرون سر و صدای #آتش_بازی و از دنیای درون آزار و اذیت های همیشگی.
.
#مظاهر_سبزی
#دوشنبه_های_داستان
.
دوشنبهی هفتهی آتی (٧ مهر) داستان کوتاه #کمونیست از همین کتاب. این داستان، آخرین داستان کوتاه از این کتاب است.🌹
- ۹۹/۰۷/۰۴