وبلاگ من

...

ترمه - نصرت رحمانی

جمعه, ۳۱ مرداد ۱۳۹۹، ۱۰:۲۴ ب.ظ

نام کتاب: #ترمه
شاعر: #نصرت_رحمانی
ناشر: #سازمان_انتشارات_اشرفی
تعداد صفحات: ١٨٣
_______
چشم‌اش به دردناکی شب‌ها بود
شب‌های دَم‌گرفته‌ی طوفانی
زیبائیِ غمین غریبی داشت
چون #ترمه های کهنه‌ی ایرانی
.
تابوت سینه‌اش تهی از دل بود
یخ بسته بود جوی نگاه از او
گوئی که سایه‌های فراموشان
ماسیده بود بر تن راه او
.
محراب بسترش چو دل من بود
خونین و غیر دیده و شهوتناک
آنجا خدا ز ترس گنه‌کاری
کوبیده بود زانوی غم بر خاک
.
با جادوی شراب به خوابم بست
بازوی گرم بر تن سردم بافت
معتاد خون تلخ شیاطین بود
دردا، که سر در رگ خشکم یافت
.
آن شب درید سینه‌ی مردی را
مردی که شادمانی‌اش از غم بود
مردی که دربدر پی خود می‌گشت
مردی که قفل‌بان جهنم بود
.
چشم‌اش به دردناکی شب‌ها بود
شب‌های دَم‌گرفته‌ی طوفانی
زیبائیِ غمین غریبی داشت
چون #ترمه های کهنه‌ی ایرانی

  • مظاهر سبزی