وبلاگ من

...

کیمیا و خاک

سه شنبه, ۲۱ مرداد ۱۳۹۹، ۰۲:۲۱ ب.ظ

نام فیلم: #کیمیا_و_خاک
گروه فیلمنامه: #عباس_رافعی و #بهرام_صحیحی
تهیه کننده و کارگردان: #عباس_رافعی
با بازیِ #حامد_بهداد
مدت زمان: ١ ساعت و ٢٣ دقیقه
___
اجازه نمی دم بری! نادر، ما به اندازه ی کافی تاوان دادیم: پدربزرگت، عمو مرتضی، بابات. بسّه. بسّمه. تا کِی؟!
___
آبان ۵٧ است و بحبوحه ی انقلاب. پروازِ فرانسه قرار است بپرد و این‌که این آخرین سفر به آن کشور است. آدم هایی مختلف با مشکلاتی مختلف سر راه قرار می گیرند و زندگی شان به هم گره می خورد.
#حامد_بهداد -که در لباس یک آخوند ایفای نقش می کند- موظف شده *قرآنی* که توسط مراجع و بزرگان دینی مُهر و موم شده است و نشان از حمایت از انقلاب را دارد، برساند به دست روح اله خمینی در فرانسه.
پسر جوانی که در صرافی کار می کند، معشوقه ای دارد در پاریس و برای همین است که خودش را به آب و آتش می زند تا هرطور شده یک بلیط و پاسپورت قاچاقی یا دزدی جور کند تا خودش را به یارش برساند. در ادامه به نحوی پاسپورت و بلیط را جور می کند.
در سکانس پایانی، در حالی که #بهداد شناسایی شده است و در حال دستگیر شدن است، *قرآن* را به جوان عاشق می سپارد تا ببرد پاریس. #بهداد دستگیر می شود و *قرآن* روی زمین نمی ماند.

  • مظاهر سبزی