وبلاگ من

...

گفتگو در تهران - سیدمهدی موسوی

جمعه, ۱۰ مرداد ۱۳۹۹، ۱۱:۴۹ ق.ظ

نام کتاب: #گفتگو_در_تهران
نویسنده: #سید_مهدی_موسوی
#نشر_سایه_ها
١٩۵ صفحه
___
این #رمان_پست_مدرن، شرح حال دوستانی است که هرکدام مثل ترکش افتاده اند یک قسمتِ گمشدگی هایِ زندگی؛ و هم خودشان را از یاد برده اند، هم دوستی با دوستان شان را. و در دل همین اتفاقات است که رفیق ها نارفیق می شوند و چشم و هم چشمی ها امان و امنیت زندگی شان را مخدوش می سازد. پرده ها کنار زده می شود و تعفّن این آدم ها خط به خط و جمله به جمله بیشتر دیده می شود. کسی که هوس هم‌خوابی با زنِ رفیقش را دارد؛ دختری که مهندسی می خواند اما عاشق رشته های هنر است؛ دانشجوی ترم اول شهرستانی که در کثرت تهرانی ها خودش را گم کرده است و الی ما شا ا...
___
امیر ترسِ از دست دادن زنش را دارد (!) و برای همین است که از زنش می خواهد روی خوش به کسی نشان ندهد. بماند که دوستِ امیر عاشق زنش می شود و این زن از دست می رود!
مجتبی و نوازندگی هایش و درک نشدن هایش، برابر شاهرخِ بی عقل و نفهم و هوس باز قرار می گیرد.
محمودِ زندیق و پدر مذهبی اش که هیچ کدام از دنیای آن یکی خوشش نمی آید.
مرتضی ئی که با یک بچه به بغل، عاشق نرگس است؛ عشقی سوزان و دوطرفه و مشابه فیلم های هندی که اگر نباشی می میرم و صبح به خیر جانانم و... و خب فرزند مرتضی (کَتی (کَتایون) که بازداشتی است) و از اینجا رانده و از آنجا مانده.
نیلو و حواس پرتی هایش، که از او و سادگی هایش یک دختر خراب می سازد. هم خودش را خراب می کند و به دنبالِ آن، آینده اش را.
دِلا (دِلآرام)، دختری که مورد تجاوز قرار گرفته و مشخص نیست فاعلِ این کار چه کسی است.
نیوشا، دانشجوی رشته ی مهندسی، که عشق هنر است و توسط پدر و مادرش - که درگیر سفرهای اروپایی شان هستند- درک نمی شود؛ و نیز حسرت را این را مُدام بر دل دارد که چرا برادرش باید پزشکی بخواند، رشته ای که علاقه ای نسبت به آن ندارد.

  • مظاهر سبزی