گفتگوهای تنهایی (بخش اول)
قربان وقار کلمات تان. کاش می شد نامه ای به دستانم می رسید و مشعوف از دیدنش، برای لحظه ای خمیازه ی انگشتانم که قلم به دست روی کاغذ به داد آمده اند قطع می شد. نامه ای که سربرگش پرچم سه رنگ فرانسه بود و محتوای داخلش فقط یک خط:
"Chez Mme Canard Paris 16°"
و شما را جلوِ کافه ی Chez Mme Canard نزدیک سن در ناحیه ی ١۶، طرف مترو Javel می دیدم و می پرسیدم "چرا تایم دقیق نگفته بودید دکتر؟ جونم بالا اومد از بس با عجله خودمو رسوندم فرانسه!"
و شما، قربان قلم تان، قربان نگاه تان، می گفتید "تایم رِ کسی می دهد که همیشگی نیست، من جاودانم و همیشه پشت همین میز و صندلی می نشینم" و آنگاه با انگشت سبابه ی دست راست به صندلی مخصوص تان اشاره می کردید و من را برای چند ساعت به بهشتِ"در حضورتان مستفیض شدن"، دعوت می کردید.
کاش شما بودید، و یقیناً اکنون که نیستید، شب های چراغان پاریس مَحو و تاریک است، و کافه ی Chez Mme Canard پاتوق هیچ روشنفکر مبارزی نیست. کاش بودید دکتر. من عطش دیدن تان را دارم. این که اصلاً سیگار بکشید و حض ببرم و دود سیگارتان را ببلعم، این که جزوه نویس سخنرانی هایتان باشم، این که برایتان از مشهد پوشه و کاغذ و خودکار بگیرم و پست کنم برایتان پاریس. کاش بودید دکتر عزیزم.
___
"معرفی کتاب"
نام کتاب: #گفتگو_های_تنهایی (بخش اول)
نویسنده: #دکتر_علی_شریعتی
ناشر: #مؤسسه_انتشارات_نگاه
تعداد صفحات: ۵۶٠ صفحه
این اثر، از دو بخش "اصلی" و "ضمیمه ها" تشکیل یافته است و حاوی دست نوشته هایی منتشرنشده از دکتر است که گویا طی سالیان ١٣۴۶ الی ١٣۴٨ نوشته شده است. این روزنوشت ها پیرامون بیوگرافی دکتر و دید علمی و سیاسی و اجتماعی وی، تأملات تنهایی، شکوائیه های فردی و خصوصی، خطاب هایی به مخاطب های آشنا و نا آشنا، نوشته های محاوره ای، نقد و بررسی شخصیت و افکار و آثار و احوال اشخاص، نقد و بررسی و توصیف بعضی مسائل و مفاهیم اجتماعی و فرهنگی و فکری و انسانی از قبیل معبد، ایمان، انتظار، اسیمیلاسیون و...
- ۹۹/۰۵/۱۰