مشق شب
نام فیلم: #مشق_شب
طرح، کار و تدوین: #عالیجناب_عباس_کیارستمی
١ ساعت و ١٧ دقیقه
___
#کیارستمی: حالا اصلاً تو دوست داری این دعواها می شه یا دوست نداری؟ چی دوست داری؟
کودک دبستانی: هنوز که بزرگ نشدیم دعوا کنیم!
#کیارستمی: چطور؟! مگه بزرگ شدی می خوای دعوا کنی؟!
کودک دبستانی: نه! تو جبهه مگه دعوا نمی کنن؟!
#کیارستمی: دعوای تو جبهه جنگه؛ فرق می کنه.
کودک دبستانی: چه فرقی می کنه؟! فرقش اینه که بِکُشیم دیگه!!!
___
گفتگوی #کیارستمی با دانش آموزان یک مدرسه ی ابتدایی و طرح پرسش هایی با پس زمینه ی اصلی "تکالیف کلاسی" که به علت اِعمال سیستم آموزشی جدید هم خودِ این بچه ها گمراه و سردرگم شده اند، هم والدین شان.
به جهت کشش موضوع و نیز استقبال دانش آموزان، سؤالات به جنبه های دیگر زندگی هم کشیده می شود؛ مباحتی از قبیل گرفتاری های کاری والدین، سواد کافی یا ناکافی والدین، همکاری و کمک برادرها یا خواهرهای دانش آموز در انجام تکالیف درسی و...
در انتهای این فیلمِ غیرداستانی، یکی از بچه ها -که به جهت فشارهای معلم، پدر و مادرش دچار فشار روحی و روانی زیادی شده است- را می بینیم. او صرفاً در حضور یکی از دوستانش صحبت می کند و اگر او نباشد می زند زیر گریه! همین دانش آموز به ظاهر تنبل که مدام استرس کلاس تعلیمات دینی شان را دارد، به درخواست #کیارستمی یکی از اشعار کتاب دینی را از حفظ می خواند که شعری از #علی_موسوی_گرمارودی است. و این نشان می دهد او آن چنان که به نظر می رسد تنبل نیست، بلکه سیستم آموزشیِ ما فلجش کرده.
پیش از این دانش آموز، پدر یکی از بچه ها -که در برخی کشورهای دنیا برای تحصیل و کار سکونت داشته- انتقاداتش را از سیستم آموزشی کشور می گوید و برای حرف هایش مثال هایی از کشورهای آمریکا و کانادا و چین و..
بیان می کند که حقیقتاً صحبت های خوب و درستی است. متأسفانه سیستم آموزشی ما در سنتی ترین شکل ممکن به سر می برد و همه ی ما قربانی این ضعف مدیریتی و ضعف تدوین برنامه های صحیح آموزشی شده ایم و خواهیم شد؛ نه تنها ما که حتی نسل آینده مان!
___
در سومین روز فیلمبرداری، از ٨۵۶ پرسش نامه ای که به منظور شناسایی وضعیت بچه ها و نحوه ی انجام تکالیف درسی آن ها توزیع شده بود، ۵٢۶ پرسش نامه به دست گروه فیلمبرداری رسید. بالغ بر ٣٧ درصد از پدران و مادران به دلیل بی سوادی توانایی رسیدگی به تکالیف شبانه ی فرزندان شان را نداشتند. در میان باسوادها، درصد والدین خسته، عصبی، گرفتار و بی حوصله -که به احوال خود اذعان داشتند- قابل تأمل بود.
در کنار تعداد زیادی از پرسش نامه ها، بسیاری از والدین از معلمین - به دلیل گرفتاری های متعدد- خواسته بودند وظیفه ی رسیدگی به تکالیف فرزندان شان را از دوش آن ها بردارند. به کمک این پرسش نامه ها، گروه با بچه هایی آشنا شد که به علت داشتن شرایطی خاص انجام تکالیف شان با دشواری و زحمت بیشتری همراه بود.
- ۹۹/۰۴/۲۷