تپه هایی چون فیل های سفید - ارنست همینگوی
برای دوشنبه ی هفته ی آتی (١۶ تیر) #داستان_کوتاه #لچک_قرمزی از #صادق_هدایت را می خوانیم.
_
و اما #داستان_کوتاه این هفته:
نام داستان: #تپه_هایی_چون_فیل_های_سفید | #ارنست_همینگوی
مکالمهی یک زن و مرد که داراییشان را از دست دادهاند و در ازای آن پولی دریافت کردهاند و فقط دو چمدان سنگین که حاوی وسایلشان است را میخوانیم.
زن و مرد منتظر آمدن قطار هستند و زل زدهاند به تپههایی که در دوردست قرار دارد. زن میگوید تپههای روبرویشان تماماً سفید هستند و این که آدم به همهی خواستههایش میرسد، حتی وقتی که روزهایی را سپری میکند که پر در تک تک دقائقش سایهی سنگین "شکست" جا خوش کرده است.
اما در جبههی مقابل، مردی را میبینیم که مدعی است تپهی سفید روی زمین وجود ندارد و این که انسان هرچه از دست بدهد - خواه خودخواسته، خواه ناخودآگاه- قابل جبران نیست، زیرا همیشه کسی هست که قدرتش از افراد معمولی و عام جامعه بیشتر است و به زور زندگی دیگران را کنترل میکند.
شاید #همینگوی میخواسته نشان بدهد که ضعیف بودن یک فرد یا خانواده در مباحث مالی، نمیتواند طبیعت را از او/آنها بگیرد و یا این که میخواسته نشان بدهد که رگههایی از امید در دل نامیدیها و سختیهای زندگی موجود است.
همیشهی خدا طبیعت سر جایش است و میتوان آن را دید؛ و فرد یا افرادی همیشه هستند که به زبانِ شوخی یا جِدّ با حرفهایشان امیدبخشِ ما و کمککنندهمان هستند. در حقیقت افرادی هستند به نام "پیامبران فراموشی" (!)، زیرا حواسمان را پرت میکنند تا نفهمیم زندهایم!
یقیناً یکی از اهداف بزرگ #همینگوی در این داستان، این است که نشان بدهد درد هرکسی و شادیاش، چالشهای زندگیاش و شکستهایش، موفقیتها و اهدافش؛ و چندین و چند مورد دیگر، در گروِ "ایدئولوژی" او است. و این که زندگیِ نسخه پیچ شده نداریم. چه بسا فردی معمولی که خاص زندگی میکند و یا فردی که میپندارد خاص است و ویژه، اما از معمولی هم معمولیتر!
- ۹۹/۰۴/۱۹
سلام چه وبلاگ خوب و اموزنده ای بسیار کامل بود ممنونم ازتون
منم خواستم یه سایتیو بهتون پیشنهاد بدم که خیلی ازش راضی بودم خودم تلفن همراهمو ازشون خریدم هم زود برام فرستادنش هم اطلاعت کامل موقع خرید بهم دادن یعنی در کل یه سایت خوبو کامل بود منم خواستم به شما معرفیش کنم به سایتشون سر بزنید قطعا پشیمون نمیشید
https://mariatell.com