خطی ز سرعت و از آتش | سیمین بهبهانی
نام کتاب: #خطی_ز_سرعت_و_از_آتش | شاعر:#سیمین_بهبهانی | #انتشارات_زوار | ١۴٣ صفحه
_______
#خطی_ز_سرعت_و_از_آتش، در آبگینه سرا بشکن!
بانگ بنفش یکی تندر، در خواب آبی ما بشکن؛
خوابی به نرمی ابریشم، در کوهپایه ی آرامش
ای سیل، ضربت سیلی شو، بر چهر این خنکا بشکن!
مرداب خفته ی ذهنم را، پوشانده جلبک غفلت ها
ای سنگپاره ی آگاهی، در قلب دایره ها بشکن!
ای دل، چه کوچک و مسکینی، با این تپیدن خاموشت!
طبل تلاطم دریا شو آرام عرش خدا بشکن!
تندیس یخ شده ای - ای جان! - بس کن تبلور و جاری شو:
چون رود بر سر هر شیبی - آزاد و شاد و رها- بشکن!
آواز گرم تحرک را، اوجی بساز و به تحریری؛
درجی ز گوهر غلتان را، در کوچه باغ صدا بشکن!
ای سینه! قوس حقارت را، طاق بلند حقیقت کن:
اینجاست جای نماز ای دل، محراب رنگ و ریا بشکن!
من با دو آینه رویارو، تکرار بیهده ی خویشم:
آغاز قصه به پایان بر، بشکن مرا و مرا بشکن
- ۹۹/۰۴/۱۷