بادبادک باز | خالد حسینی
#بادبادک_باز اولین رمان افغانستانی است که به زبان انگلیسی نوشته شده. #خالد_حسینی آن را در زمان گذراندن طرح کارورزیِ پزشکی اش به رشته ی تحریر در آورده است.
___
داستان زندگی امیر را می خوانیم، از زبان خودش. خان زاده ای که یک خدمتکار با پسرش در خانه ی آن ها زندگی می کند. نام خدمتکارشان علی ست، مردی مومن و افلیج که به اجبار خانواده و اقوامش، تن به ازدواج با یکی از دختران روسپی و دلربای اقوام خود داده است تا بدین طریق آبروی آن دختر را حفظ کند؛ همان دختری که یک روز خوشی می زند زیر دلش و می رود.
حسن، فرزند علی ست، پسری خوش قلب و مهربان که با امیر با هم بزرگ شده اند و مثل برادر هستند؛ و صد البته مشکلاتی با هم دارند که در رمان می خوانیم.
چالش ها و حسادت های موجود در زندگی امیر و حسن، بیشتر صفحات این کتاب را به خود اختصاص داده است. مظلومیت های حسن، در کنارِ حسادت ها و فخرفروشی های امیر.
___
برشی از کتاب:
دزدی نام مشترک تمام گناهان است. وقتی مردی را می کشی، یک زندگی را می دزدی، حق زنی را از داشتن شوهر می دزدی، پدری را از بچه ها می دزدی. وقتی دروغ می گویی، حق کسی را از دانستن حقیقت می دزدی و وقتی تقلب می کنی، حق را از انصاف می دزدی. هیچ عملی پست تر از دزدی نیست.
___
پ.ن: من این #کتاب_صوتی را از وب سایت زیر گوش کردم:
www.audiolib.ir
- ۹۹/۰۴/۱۷