وبلاگ من

...

دیر کردی ما شام را خوردیم - رسول یونان

سه شنبه, ۲۷ اسفند ۱۳۹۸، ۰۵:۵۲ ب.ظ

من خواب هایم‌ را می نویسم، اما نه خواب هایی که دیده ام، بلکه خواب هایی که قرار است آن ها را ببینم #رسول_یونان
_________________
#دیر_کردی_ما_شام_را_خوردیم توسط #نشر_نیماژ به چاپ رسیده و #مجموعه_داستان های #رسول_یونان است. در این کتاب ۲۸ #داستان_کوتاه در کنار هم چیده شده است. یونان را شاید بیشتر با #شعر هایش بشناسیم، زیرا که سِیر و ریتمی منطقی در #شعر می پیماید. او اهل نمایش دادن و نقش بازی کردن نیست، #اشعار َش برشی از زندگی اش است و #کتاب هایش زندگی اش.
_________________
برشی از کتاب:
موری گفت "این صحنه مثل #سکانس بعضی از #فیلم هاست"
گفتم "آره ولی یه چیزی کم داره"
رئوف گفت "چی مثلا؟"
گفتم "لابلای بوته ها گل سرخی نیست که تکون بخوره"
موری گفت "حتما هست، باید دقیق نگاه کنیم"
_________________
#مظاهر_سبزی | #کتابخانه_مظاهر | #بیست_و_یک_روز_چهل_و_دو_کتاب

  • مظاهر سبزی