بینوایان - ویکتور هوگو
نام کتاب: #بینوایان | نویسنده: #ویکتور_هوگو | مترجم: #گیورگیس_آقاسی | #انتشارات_پیروز | ۳۳۶ صفحه | سال چاپ: ۱۳۴۲
.
یادداشت من:
بینوایان، که بهش انجیل۲ هم می گن با محاکمه ی ژان والژان شروع می شه که به خاطر دزدیدن نان به زندان میفته. از خوبی های کتاب که اون رو از بقیه آثار متمایز می کنه چندبعدی بودن هست، هم از مذهب می گه هم از اخلاق، هم از سیاست می گه هم از تاریخ، هم داستانه هم واقعیت، هم عشق و هم طراحی و معماری. غیر از ژان والژان که شخصیت اصلی کتاب هستش، ژاور (بازرس) و فانتین و کوزت و اپونین و ماریوس و مادام و اسقف و انجوراس و گاوروش هم از شخصیت های دیگه ی کتاب هستن. و مطمئنا دلیل زیبایی کتاب به قول خود ویکتور هوگو خط سِیری هست که از بدی به خوبی و از روز با شب داره.
راوی گاهی اوقات ضربه بر دیوار چهارم می زند که "ببین من می دانم هستی" و این هنر بی نظیر نویسنده است. این کتاب انقدر تاثیرگذار بود که تعدادی نویسنده ادامه اش رو نوشتن و یا واسه یکی از شخصیت های کتاب یه داستان ساختن و نوشتن، اما هیچکدوم مثل بینوایان خوب نبود، حتی فیلم هایی که ازش ساختن خیلی چنگی به دل نمی زد. بعضی چیزها کتابش خوبه، مثل شاهنامه مثل بینوایان مثل مولانا.
.
برشی از کتاب:
ژان والژان تازه به سن بیست و پنج سالگی رسیده و جای پدر را گرفت و به سهم خویش مراقب خواهرش شد. وی این کار را به عنوان یک وظیفه کاملا عادی انجام می داد. جوانی وی در کارهای سخت و سنگین هدر شده و هیچوقت محبوبه ای نداشت و اصولا وقت عشق بازی را نمی یافت.
- ۹۸/۱۲/۰۴