وبلاگ من

...

تولد

پنجشنبه, ۲ آبان ۱۳۹۸، ۰۶:۵۲ ب.ظ

خواستم بگم اگه تولد کسی نزدیکه و یا چندروز از تولدش گذشته، به جای اینکه توی دفترچه ی مسخره ات یادداشت بزاری "کادو فراموش نشه"، همون روز برو کادو رو بخر.
می دونی چرا؟ چون یادت می ره و می گی بزار برم آزمایشگاه کارهام رو انجام بدم، بزار چهل و پنج صفحه ی آخر کتابی که از کتابخونه امانت گرفتم رو بخونم، بزار برم سر کار و ... . بعد یه دفعه می بینیش و یادت میاد یادت رفته کادو بخری. دیگه اون موقع دفترچه ات حتی اگه جلدش نارنجیِ فسفری باشه و داخلش برای هر روز یه صفحه اختصاص داده باشی به دادت نمی رسه، پایان نامه ات حتی اگه یه مقاله ی خفن ازش دربیاد به دادت نمی رسه، کتابی که داری می خونی حتی اگه بهترین کتاب روانشناسی دنیا باشه و هزار جمله مثل "تو می توانی دنیا را تغییر دهی" داشته باشه به دادت نمی رسه، پول توی جیبت هم به دادت نمی رسه.
.
تو یادت رفته کادو بخری، این توی ذهن شخص مقابل نقش می بنده. مشکلاتت به اون ربط نداره، مشکلاتت بیخ ریش خودته.
.
می شی یه نامه که یه تمبر بهت چسبیده شده اما چون توی محل مناسب نبوده کنده شده، حالا اگه خوشگل ترین تمبر دنیا رو هم بهت بچسبونن، جای اون تمبر قبلی که ازت کنده شده ولت نمی کنه و باهات هست و تو با فراموش کاریت یه ذهنیت بد از خودت به جا گذاشتی. تو شاید بهم بگی "حساس نباش! چیزی نیست که! همه گاهی اوقات فراموش می کنن!"؛ اما من می خوام بهت بگم "زندگی با همین فراموش کاری های کوچیک تلخ می شه، مثل اینه که یه کاسه بادوم شیرین بخوری اما آخریش تلخ باشه و گند بزنه به طعم بادوم های قبلی"
.
خلاصه که برنامه ریزی خیلی هم خوب نیست رفیق، خوب اینه که تولدها یادت نره، چون اگه یادت بره داغِ روی دلت می شه.
.

  • مظاهر سبزی