پایاننامه و دوربین
عزیزم!
دوتا خبر بد دارم و یه خبر خوب.
خبر بد اول اینه که پایاننامه ام اصلا پیش نمیره و حسابی خستهام کرده لعنتی.
خبر بد دوم اینه که امروز رفتم قیمت دوربینها رو دیدم، باورت میشه دوربین 33 میلیونی هم داریم؟ حتی گرونتر از این هم هست! با این شرایط فعلا نمیتونم دوربین بخرم.
اما خبر خوب اینه که شوهرت انقدر به خودش و تواناییهاش ایمان داره که مطمئنه یه پایاننامه خیلی خفن میبنده و یه دوربین خیلی خفن هم میخره. بعد یه روز که با هم رفتیم سفر، ازت هزارتا عکس میگیرم و به دلهرههای این روزهام میخندم. راستش هم دوربین رو برای تو میخوام، هم پایاننامه ام رو به عشق تو انجام میدم. یعنی اگه فکر تو رو نداشته باشم، همین الان تسلیم این زندگی بیرحم میشم. میگم فقط تا وقتی که من پایاننامه ام رو تموم میکنم و پول دوربین خریدن رو جور میکنم، کم بخند که خندههات تموم نشه عزیز دلم.
مظاهر.نوشت: عزیزم! من اینها رو برای تو مینویسم، برای تویی که هنوز وارد زندگیم نشدی، ولی یه روز میای و تنهاییهام تموم میشه.
- ۹۸/۰۶/۱۷