وبلاگ من

...

بختک

يكشنبه, ۳ شهریور ۱۳۹۸، ۰۹:۴۸ ب.ظ

آقای حاصلی مسئول تعمیر تجهیزات آزمایشگاهی تو ibbعه (انستیتو بیوفیزیک و بیوشیمی). از شنبه هفته پیش تا امروز که یکشنبه ست، 9 بار رفتم پیشش برای تعمیر یه دستگاه. وظیفه من نبود برای تعمیرش پیگیری کنم، ولی مجبور شدم، چون با اون دستگاهه کار داشتم. در مورد عُقده‌بازی های مسئول آزمایشگاهمون و پیگیری نکردن‌هاش دوست ندارم حرف بزنم، در مورد استادی هم نمی‌خوام بگم که باید برای تعمیر دستگاه 100 تومن بده ولی دیروز برگشته بهم می‌گه "مهندس! من امروز قسطی توو بوفه دانشکده ناهار خوردم! کارت بانکیم همرام نیست!"

 

امروز وقتی ساعت 11 رفتم اتاق حاصلی،

گفت " تو چرا انقدر وقت‌شناسی پسر؟! سر وقت میای، سر وقت زنگ می‌زنی، سر وقت پیامک می‌دی. من اینطوری نیستم اصلا"
بهش گفتم "بعضی چیزها چه خوب چه بد، مثل بختک می‌چسبن به آدم. مثلا وقت‌شناسی مثل بختک چسبیده به من. ولی خب ویژگی‌های بدی هم دارم."

حاصلی با خنده گفت "بدقولی هم مثل بختک چسبیده به من. بشین حالا حالاها کار داریم مهندس!"

نشستم و شروع کرد به کار. براش از مسئول گند اخلاق آزمایشگاهمون و دکتر ... که قسطی ناهار خورده (!) گفتم. حاصلی گفت همه‌جا همینطوره. بعد سفره دلش رو باز کرد و حدود 40 دقیقه درد و دل کرد. بعد هم همون حرف من رو تکرار کرد "بعضی چیزها مثل بختک می‌چسبن به آدم، چه خوب چه بد."

 

نقاشیِ روی وایت‌بُرد رو دیدم،

گفتم "می‌شه ازش عکس بگیرم؟"

گفت "آره. چرا که نه!"

رفتم عکس گرفتم و برگشتم نشستم روی صندلی، گوشی رو دادم بهش، گفتم "ببین! این نقاشی قبل از اینکه من ازش عکس بگیرم فقط مثل بختک چسبیده بود به اون وایت‌بُرد، ولی الان مثل بختک به گوشی من هم چسبیده. ولی خب بختک از نوع خوبه نه بد"

گفت "به نظرم مثل انتقال بختک نقاشی از وایت‌بُرد اتاق من به گوشی تو، اخلاق گند مسئول آزمایشگاهتون هم رفته توو شخصیت استاد ... ."

 

پ.ن: دستگاه هنوز تعمیر نشده. استاد ... هنوز قسطی می‌ره ناهار می خوره!، مسئول آزمایشگاهمون امروز از دیروز گند اخلاق تر بود. اینجا دانشگاه تهرانه!!!

  • مظاهر سبزی