وبلاگ من

...

جوکر

جمعه, ۴ بهمن ۱۳۹۸، ۰۲:۴۳ ب.ظ

#جوکر غلیظ شده ی داستان زندگی همه ی ما آدم هاست. آدم هایی که پیرهن آبی، جلیقه ی زرد و کت قرمز بر تن داریم و هر آن منتظر آنیم تا دست برده تا یک گلوله در مخ کسی که دستمان انداخته خالی کنیم. و بشویم سمبل و یا نماینده ی یک طیف فکری‌. آدم هایی تنها که هرکدام به تنهایی غمی داریم. غمی بزرگ. حتی بچه های چهارراه فاطمی. حتی استاد دانشگاه.‌ حتی دختر خوش خنده ی دانشگاه.
.
همه ی ما آدم ها #جوکر یم، فقط غلظت و رقّت مان فرق می کند. ما اگر به ظاهر جانی نباشیم، در باطن جان خیلی ها را می گیریم. بد شده ایم و جامعه هم طبق قانون آنتروپی به سمت بی نظمی پیش می رود. ما بی نظمیم‌ و جامعه بی نظم تر. جامعه ما را تنها گذاشته و خودمان خودمان را تنهاتر. دست هم را که نمی گیریم هیچ، همه دست انداز جاده های زندگی دیگرانیم و به راحتی با خنده ی نا به جا و یا اشک تمساح هم را دست می اندازیم.
.
ما همه #جوکر یم فقط فرق مان با #جوکر این است که در درون می میریم و در درون می کُشیم. ما جسارت آن را نداریم که یک بار برای همیشه آب پاکی را بریزیم روی دست رفیقی که انگل زندگی مان است، جرئت این را نداریم که آبروی ساقی محل مان را ببریم. جوگیر هستیم ولی همه #جوکر یم!
.
#مظاهر_سبزی | فیلم #جوکر (۲ ساعت)

  • مظاهر سبزی